توضیحات تکمیلی شماره (2) ذهن نو – عطرصلح
فایل صوتی توضیحات تکمیلی 2
فایل صوتی مراقبه و مدیتیشن با نام الله مربوط به توضیحات تکمیلی شماره (2)
متن فایل صوتی مربوط به توضیحات تکمیلی (2)
بنام خداوند خالق و خلق سلام در ادامه صحبت های فایل قبلی که با موضوع چی به کاریم شروع شد و با سوال دلیل انجام مراقبه ها به پایان رسید.
با شما صحبت کنم.
خب تا اینجای کار تا حدودی در مورد چرایی مراقبه و مدیتیشن کردن صحبت کردیم.
اینکه تمرکز بر سکوت ذهنی درونی مون داشته باشیم.
شاید برای شما هم این سوال به وجود اومده باشه که مراقبه و مدیتیشن چجوری میتونه به ما کمک کنه؟
اگه یادتون باشه در فایل قبلی دو تا روایت از کتاب های چهار میثاق و نیروی حال بیان کردم.
اگر فایل قبلی رو گوش نکردید که پیشنهاد میکنم کنم حتما یه زمانی براش در نظر بگیرید بعد به این فایل برگردید و اگر هم گوش کردید که متوجه شدید تمام دنیا و کائنات در سکوت به وجود اومدن و شاهد این حرف هم این هستش که هر صدایی که به گوش ما می رسه شروع و پایانی داره.
یعنی هر صدایی فقط شکافی موقت بین سکوت محض تمام دنیا به وجود میاره.
تا حالا شده توی یه جای شلوغ و پر سر و صدا در حال صحبت کردن با کسی بوده باشید و به دلیل اون شلوغی و ازدحام جمعیت، صدای طرف مقابلتون برای شما نامفهوم شده باشه و نتونید درست کلمات رو متوجه بشید.
یا اصلا تا حالا شده که توی یه جای خیلی شلوغ مشغول تلفن صحبت کردن باشید و شخصی که از اون طرف تلفن داره با شما صحبت می کنه صدای شما رو خوب نشنوه و شما هم برای اینکه منظور خودتون رو به اون طرف برسونید مجبور بشید چندین و چند بار صحبت یا حرف خودتون رو تکرار کنید.
ببینید همونطور که توی کتاب چهار میثاق اشاره کرده بود، ذهن همه ی ما مه آلود شده و پر شده از افکاری که همشون همزمان دارن صحبت میکنن و نتیجه میشه همون صحبت کردن در مکانی شلوغ.
اما توی همون مکان شلوغ هم دیدید که با تلاش برای تمرکز روی صدای طرف مقابلتون و فشار بر ذهنتون برای شنیدن صدای اون شخص کم کم صداهای اطراف توی گوش و ذهن شما محو میشن و صدای اون شخص برای شما واضح‌تر و واضح تر میشه تا جایی که شاید دیگه هیچ صدایی به جز صدای مورد نظرتون اصلا به گوشتون هم نرسه.
مطمئنم که همتون تجربه این رو دارید که مثلا با یک عزیزی که از لحاظ احساسی به اون محبت و علاقه خاصی دارید و در حال صحبت کردن و حرف زدن باهاش هستید، نه تنها تمام صداهای اطراف رو دیگه نمی شنوید بلکه چشم هاتون هم چیز دیگه ای نمیبینه.
بوی دیگه ای هم به مشام تون نمی رسه و از همه مهم تر اصلا حواستون به گذر زمان هم دیگه نیست و یهو میبینید که زمان چنان با سرعت گذشته که انگار هر ساعت تبدیل به یک دقیقه شده.
نمیدونم متوجه منظورم شدید؟
من میگم مهم نیست که کجا و در چه شرایطی هستید.
مهم اینه که تمرکزتون یا حواستون به کی و چی هست یا چه چیزی براتون خیلی اهمیت داره و خیلی عزیزه.
و یه سوال مهم تر چه کسی عزیز تر و مهم تر از خودتون براتون وجود داره؟
منظورم از خودتون خود واقعی تون هستش نه جسم اعضای بدنتون نه افکارتون نه ذهنتون.
شما مثل خدای یکتا همیشگی و جاویدان هستید.
اون شمایی که تمام این ذهن و افکار و بدن تحت کنترل اون قرار داره و بعد از اینکه عمر خود واقعیتون در این دنیای مادی به پایان برسه همچنان باقی میمونه و شمای اصلی وارد مرحله بعدی زندگی و تکامل خودتون میشید.
شما باید یاد بگیرید و بتونید از اون جایگاه یعنی اون روح الهی که جاویدان و ابدی هم هست تمام این دارایی های فعلی تون رو نگاه کنید.
دانشمندان میگن تمام سلول های بدن انسان هر هفت سال از نو ساخته میشن و یه جورایی کلا تغییر میکنن.
یعنی شمای امروزی نسبت به هفت سال پیش کلا توی یک بدن جدید با کلی مشخصات جدید قرار دادید.
تا حالا شده که جلوی آینه متوجه تغییراتی که در چهره تون به وجود اومده. شده باشید.
دقت کردین که شما خودتون رو هنوز همون شخص همیشگی میشناسید؟
اما چهره تون یا رنگ موهاتون یا چروک های روی پوستتون تغییر کرده؟
می دونید دارم از اون شخصی حرف میزنم که هنوز خاطرات کودکیش رو یادش میاد و می تونه خودش رو هرچند کوتاه توی اون لحظه های خیلی قدیمی تصور کنه.
مثلا میتونه بوی خوش غذای مورد علاقه اش رو که مادرش در کودکی پخته یک لحظه تصورش کنه.
بله، شما نسبت به هفت سال پیش کاملا در یک بدن جدید قرار گرفتید.
کلی افکارتون تغییر داشته و کلی هم آگاهی های ذهنی تون بیشتر شده.
یه لحظه صبر کنید متوجه شدید چی دارم میگم.
دارم میگم بدنتون یعنی بدن شما، فکرتون یعنی فکر شما یا ذهنتون یعنی ذهن شما.
اون شمایی که همه اینارو در اختیار داره چیه؟ کجاست؟ اصلا چیه؟
ما اول باید دنبال اون بگردیم.
یعنی مبنای کارمون رو رو پیدا کردن خودمون خود واقعیمون قرار بدیم.
تا حالا شده برای لحظه ای خود خود خودتون بشید و از اون زاویه به همه چیز و همه جا نگاه کنید؟
از چشم اون به افکار و ذهنتون نگاهی داشته باشید؟
مساله اینجاست که پرداختن به همین ذهن و فکر و جسم موقت ما تمام ساعات روزهای ما رو پر کرده و هیچ وقتی هم برای پیدا کردن خود واقعیمون نداریم که بزاریم.
مراقبه و مدیتیشن باید به ما کمک کنه که در یک حالت بی فکری و بی حرکتی و خلاصه بدون هر چیزی که به دنیای مادی ربط پیدا میکنه قرار بگیریم و شروع کنیم به توجه کردن به اون خود واقعیمون که بهش میگیم روح.
همون روح الهی که قطره ای از اون اقیانوس بیکران خداوند و با کلی صفت و قدرت های ماورایی و غیر قابل تصور که خلق کردن و خلاقیت فقط یکی از خصوصی یادشه تا ما تلاش نکنیم که توجه خودمون رو از تمام دنیای مادی بر داریم وبه اون روح الهی مون توجه کنیم.
نمی تونیم صدای درونی مون رو بشنویم.
توی مراقبه ها و مدیتیشن ها ما فقط باید سعی کنیم که توی تله های ذهنی مون قرار نگیریم و در لحظه حال و توی همون حالت ساکن قرار بگیریم.
می دونید داستان چیه؟
هر کدوم از ما شرایط مختلفی رو تجربه کردیم.
چون سرگذشت های مختلفی داشتیم و در خانواده های مختلف و مکان های مختلفی به دنیا اومدیم و ذهن همه ی ما انسان ها هم که فقط با تجربه ی دنیای مادی و از طریق حواس پنج گانه مون تمام اطلاعات به اون رسیده و بر اساس اون تجربه ها می تونه تصمیم گیری کنه و ما هم که هدایت خودمون رو بدست ذهنمون ذهنمون سپردیم و اونم نمی تونه حدس بزنه که در آینده چی پیش میاد.
برای همین این ذهن فعال ما همش دوست داره فرضیات مختلف رو بررسی کنه که این فکر کردن و حل مسائل آینده که هنوز بهشون برخورد نکردیم باعث میشه تمام روزهای زندگیمون و از اون مهمتر همه انرژیمون رو بیهوده مصرف کنیم و یهو می‌بینیم که زمان زیادی از عمرمون رو سپری کردیم و خیلی از اون چیزایی که واقعا از اعماق درونی مون به اون علاقه داریم هنوز بهش نرسیدیم.
اگر از قدرت ذهن بخواهیم صحبت کنیم که می‌تونیم به تمام دستاوردهای تا امروز انسان‌ها اشاره کنیم و اینکه این ذهن یک هدیه الهی به ما انسان‌ها هم هست در واقع بین روح ما و دنیای مادی نقش واسطه رو بر عهده گرفته و انرژی خودش رو از طریق همون منبع انرژی درونی مون که نشانه ی زنده بودنمون هست بدست میاره و با رفتن روح از بدن از کار می افته و یه جورایی برای همیشه خاموش میشه.
بذارید یه مثال بزنم.
شما همین الان احتمالا با کمک موبایل در حال شنیدن این فایل هستید.
به خود گوشی اگه نگاه کنید یک شی بی‌جان و بی‌حرکت میبینید که برای استفاده از اون یک سیستم عامل بر روی اون نصب کردن مثل اندروید یا آی او اس و هر برنامه ای که روی اون نصب و استفاده می کنید باز هم به کمک همون سیستم عامل انجام میشه.
این سیستم عامل تمام مسائل و مشکلات و اتفاقات درون گوشی رو هم به شما خبر میده و کلی مزایای دیگه ای هم داره.
اما تمام این اتفاقات تا زمانی که انرژی برق توی موبایل وجود داره می تونه رقم بخوره و اگر به هر دلیلی شارژ باتری گوشی تموم بشه و دیگه هم شارژ نشه این سیستم عامل به هیچ دردی نمیخوره و ما دیگه کلا از اون گوشی، سیستم عامل و همه برنامه های روی اون استفاده نمیکنیم.
روح الهی ما هم درست مثل همون انرژی برق این گوشی های موبایل میمونه.
مثلا زمانی که خوابیم انگار در این جسم وجود نداره و وقتی که بیدار میشیم انگار جریان برق بدنمون دوباره برمیگرده و سیستم عامل ما یا همون ذهنمون دوباره فعال میشه و اگر هم که دیگه بیدار نشیم یا روح مون دیگه به این بدن برنگرده هم که این سیستم عاملی و ذهن به کارمون نمیاد و اصلا لازم نیست که روشن بشه.
بله ما باید صدای خود واقعیمون رو بشنویم.
صدای درونی مون رو.
صدای روح الهی مون.
یا بهتره راحت تر بگم صدای خدایی که قطره ای از اون تمام اصل و اساس انرژی زندگی کردن رو در ما به وجود آورده.
زمانی که شما در حال مراقبه کردن و مدیتیشن هستید، باید در یک حالت راحت قرار بگیرید و سعی کنید که به هیچ چیزی فکر نکنید.
یعنی نه به گذشته فکر کنید و نه به آینده. میدونید چرا؟
چون شما همیشه فقط همین لحظه لحظه اکنون یعنی الان دارید.
گذشته ها که گذشته.
مثلا شما نمی تونید به وعده غذایی دیروز تون یه دونه سیب اضافه کنید.
نمی تونید چون واقعا گذشته ها که گذشته حتی یک دقیقه قبل اون هم گذشته و آینده هم که هنوز نیومده.
اصلا شایدم هیچ وقتی نیاد.
واقعا همین الان رو فقط دارید.
همیشه فقط همین الان رو دارید.
پس یادتون باشه توی انجام مراقبه هاتون باید سعی کنید که ذهن و فکر خودتون رو آرام و مثل بدنتون کاملا بدون حرکت نگه دارید.
و پیشنهاد من هم اینه که بهتره برای سکوت ذهنی از چند ثانیه فکر نکردن شروع کنید و سعی کنید که در اون چند ثانیه واقعا در لحظه حال و اکنون قرار بگیرید و مطمئن باشید که بعد از مدت کوتاهی می تونید این چند ثانیه رو خیلی بیشترش کنید.
هر چقدر که زمان بیشتری بتونید در سکوت ذهنی قرار بگیرید، اون صدای درونی که از روح الهی شما باید شنیده بشه رو بهتر میتونید بشنوید و جواب اصلی سوال چی به کاریم رو خیلی صحیح تر و درست تر و بهتر میتونید بشنوید و پیدا کنید.
صفحه های مرتبط :